طالبان و سازمان‌های حقوق بشری؛ تفاوت‌ها و شباهت‌هایِ دو دوره حکمرانی

در دهه ۱۹۹۰ نیز سازمان ملل متحد در مورد محرومیت زنان از کار با طالبان در جدال بود

گروهی از اعضای طالبان در یک گردهمایی در کابل شرکت کردند-MOHD RASFAN / AFP

منع فعالیت زنان در نهاد‌های سازمان ملل متحد در افغانستان، آخرین روزنه حضور زنان را نیز در اجتماع بست. نزدیک به دو هفته قبل، مقام‌های طالبان زنان شاغل در نهاد‌های سازمان ملل متحد را در استان ننگرهار از رفتن به محل کار خود منع کردند. این تصمیم با واکنش تند سازمان ملل متحد روبرو شد و با اینکه این نهاد به کارکنان زن دستور داد تا اطلاع ثانوی در محل کارشان حضور نیابند، همزمان به مقام‌های طالبان نیز گوشزد کرد به دستور این گروه اعتنا نخواهد کرد.

اما با گذشت نزدیک به دو هفته، به نظر می‌رسد در واقع این گروه طالبان است که به بیانیه‌ها و درخواست‌های سازمان ملل متحد اعتنایی نمی‌کند. سازمان ملل متحد سالانه حدود سه میلیارد دلار برای امور بشردوستانه در افغانستان صرف می‌کند. در نبود این مقدار کمک بلاعوض، وقوع فاجعه بشری در افغانستان به شدت محتمل است. این روند، یک بار دیگر نیز تجربه شده است و آنانی که سالیان دراز در سازمان ملل یا دفترهای آن در افغانستان کار کرده‌اند، جدال طالبان و این نهاد بین‌الملی را بر سر کار زنان در دفترها و نمایندگی‌های آن به یاد دارند. 

کیت کلارک، از پژوهشگران ارشد شبکه تحلیلگران افغانستان، در یک گزارش ۳۸ صفحه‌ای، چالش‌های سازمان ملل متحد را با طالبان در دو دوره سلطه این گروه بر افغانستان، مطرح کرده است. برای تهیه این گزارش، او از جمله با تعدادی از افرادی که در دوره قبلی سلطه طالبان بر افغانستان در نهاد‌های سازمان ملل کار می‌کردند، گفت‌وگو کرده است.

بررسی‌های شبکه تحلیلگران افغانستان نشان می‌دهد با اعلام ممنوعیت کار زنان در سازمان‌های غیردولتی که اکثر آن‌ها سازمان‌های خارجی کمک‌های بشردوستانه بودند، سطح فعالیت‌های بشردوستانه در افغانستان ناگهان کاهش یافت. با این حال، برخی سازمان‌های غیردولتی فعالیت‌های خود را از سر گرفتند و برخی دیگر، که در زمینه بهداشت و درمان فعالیت می‌کردند، توانستند برای ادامه همکاری زنان، از مقام‌های محلی طالبان مجوز دریافت کنند.

بنا به گزارش گروه کار بشردوستانه که ۱۶ ژانویه ۲۰۲۳ منتشر شد، پس از فرمان‌های طالبان در زمینه منع اشتغال زنان در سازمان‌های غیردولتی، ۱۵ درصد از این سازمان‌ها فعالیت خود را در افغانستان متوقف کردند و ۶۸ درصد از آن‌ها صرفا بخشی از فعالیت‌های خود را ادامه دادند و بخش‌های دیگر را که به حضور زنان نیاز اساسی داشت، معلق کردند. توقف فعالیت برخی از سازمان‌های غیردولتی که در واقع همکاران منطقه‌ای سازمان ملل متحد محسوب می‌شدند، فشار بیش از حدی به این نهاد وارد کرد. زیرا در نبود این سازمان‌ها، سازمان ملل مجبور بود فعالیت‌های مستقیم خود را در افغانستان گسترش دهد. اما ممنوعیت آخر که زنان را از حضور در نهاد‌های سازمان ملل متحد هم منع کرد، عملا دست این نهاد را در افغانستان بسته است. این وضعیت، بار دیگر چالش‌های سازمان ملل را در دهه ۱۹۹۰ در افغانستان به یاد می‌آورد و تلاش آن برای به‌کارگیری زنان در فعالیت‌های بشردوستانه، و مخالفت سریع و شدید طالبان با این خواسته و تلاش. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

کیت کلارک با هشت تن از کسانی که در آن دوران با سازمان ملل متحد همکاری داشتند، مصاحبه کرده است. این افراد مایل بودند ناشناس بمانند و به همین دلیل نام‌های اصلی آنان ذکر نمی‌شود. به گفته این افراد، دلایلی که طالبان برای منع فعالیت زنان در جامعه مطرح می‌کنند، هیچ تفاوتی با ادعا‌های گذشته آنان ندارد: اجرای درست شریعت، حفظ کرامت و عفت زنان و جلوگیری از فحشا و اعمالی که به باور طالبان، خلاف شریعت است. این‌ها دقیقا همان مواردی است که طالبان در دهه ۹۰ میلادی مطرح می‌کردند، و امروز نیز بار دیگر به همین بهانه‌ها متوسل می‌شوند.

اما تفاوت امروز با دهه ۱۹۹۰ این است که زنان در آن دوران همبستگی و توان بسیج امروز را نداشتند. هرچند در آن زمان هم سازمان‌های بشردوستانه به زنان کمک می‌کردند، اما فعالیت و حضور اجتماعی زنان بسیار محدود بود. تعدادی از زنان مدرسه‌های آموزش دختران راه‌اندازی کرده بودند که آن هم گاهی به دست طالبان برهم می‌خورد. از سوی دیگر، سطح ارتباطات در آن زمان بسیار پایین بود. نه تلفن همراه وجود داشت و نه اینترنت و شبکه‌های اجتماعی. تنها مدلی ابتدایی از خطوط تلفن وجود داشت که هیچ‌گونه ارتباط بین‌المللی یا حتی ارتباط منظم بین‌استانی هم نداشت.

با این‌وجود امروز وضعیت به شدت متفاوت است. زنان افغانستان می‌توانند در تماس مستقیم با دنیا باشند، و با یکدیگر نیز در شبکه‌های منظم ارتباط دارند. شمار تحصیل‌کردگان افغانستان نیز بسیار افزایش یافته است. محدود کردن این قشر اجتماعی برای طالبان که هنوز در فضای دهه ۹۰ میلادی زندگی می‌کنند، کار ساده‌ای نیست. به گفته یکی از مصاحبه‌شوندگان، زنان اینک قدرتمندتر، جسورتر و مصمم‌تر در مقابل دستور‌های طالبان ایستادگی می‌کنند. آنان حتی از طالبان و اسلحه‌ها و رفتارهای خشن آنان هم نمی‌ترسند و گاهی با پوزخند و تمسخر با طالبان برخورد می‌کنند. 

از سوی دیگر، به باور مصاحبه‌شوندگان، طالبان امروز نیز با طالبان دهه ۱۹۹۰ تفاوت‌های ماهوی بسیاری دارند. اکثریت طالبان در آن زمان به شدت بی‌سواد و بدوی بودند. اما حالا بخشی از آنان تحصیلات عالیه دارند. از این گذشته، در دوره قبلی، اطاعت‌پذیری صرف در میان طالبان رواج داشت. ملا عمر، حاکم بلامنازع و مطلق بود و سخن و فرمانش هیچ گونه ردخور نداشت. اما اینک به نظر می‌رسد ملا هیبت‌الله از چنان اقتداری برخوردار نیست. بسیاری از مقام‌های طالبان، از فرمان‌های رهبر خود کورکورانه اطاعت نمی‌کنند. نمونه‌وار، بسیاری از مقام‌های محلی طالبان می‌دانند مدارس غیررسمی برای دختران فعالیت دارند، اما این فعالیت‌ها را ندیده می‌گیرند. 

یکی از تفاوت‌های بسیار بزرگ میان طالبان دهه ۹۰ میلادی و طالبان امروز، تغییر تباری در این گروه است. در آن دوره تقریبا همه طالبان پشتون‌تبار بودند. اما اینک تاجیک‌ها، ازبک‌ها و هزاره‌ها را نیز در میان این گروه می‌توان دید. هرچند رده‌های بالای طالبان همچنان در دست پشتون‌ها است، دست‌کم به صورت نمادین، می‌توان حضور اقوام دیگر را نیز در این گروه دید. بخشی از طالبان، به‌ویژه در رده‌های بالایی، سال‌ها با خانواده‌های خود در کشور‌های حاشیه خلیج فارس یا پاکستان زندگی کرده‌اند. آنان اینک مفهوم زندگی اجتماعی و استفاده از ابزارهای رفاهی را بهتر از طالبان دهه ۹۰ میلادی درک می‌کنند. شماری از آنان دختران خود را به مدرسه فرستاده‌اند و حتی  برخی از آنان به دلیل تحصیل دخترانشان، خانواده‌های خود را در کشور‌های همسایه سکونت داده‌اند. 

سطح کمک‌ها هم تفاوت بسیار زیادی با سال‌های دهه ۹۰ میلادی دارد. کمک‌های بشردوستانه به افغانستان در آن سال‌ها بین ۳۰۰ – ۲۰۰ میلیون دلار بود که به دلار امروز معادل ۵۰۰- ۳۵۰ میلیون دلار است. اما حالا سازمان ملل هفته‌ای ۴۰ میلیون دلار پول نقد وارد افغانستان می‌کند. در آن زمان بیشتر کمک‌ها برای تغذیه و یا مین‌روبی استفاده می‌شد. اما امروز بخش آموزش، کشاورزی، توسعه و حتی تقویت جامعه مدنی هم در نظر گرفته شده است. 

در مجموع، مهم‌ترین وجه شباهت دوره‌های اول و دوم حکومت طالبان در مورد فعالیت‌های سازمان‌های بین المللی در افغانستان، وابستگی به این کمک‌ها و بی‌تفاوتی در قبال آن‌ها است. طالبان به خوبی می‌دانند بدون حضور سازمان‌های بشردوستانه در افغانستان، زندگی برای مردم به شدت سخت خواهد شد. اما معتقدند این نهاد‌ها به شدت سیاسی‌اند و در پس هر کمکی، قصد و نیتی نهفته است. به همین دلیل، به هر کمک بشردوستانه با بدگمانی و سو‌ء‌نیت نگاه می‌کنند. رهبر طالبان به شدت مایل است از شر تمامی سازمان‌های کمک‌کننده رها شود، زیرا معتقد است خداوند حضور دارد و کمک اصلی را او می‌کند. با توجه به تجربه سلطه طالبان در دهه ۹۰ میلادی و برخورد آنان با حضور زنان در سازمان‌های بین‌المللی در این دوره، یک نکته واضح است: سازمان‌های بشردوستانه یا باید کوله‌بار خود را ببندند و از افغانستان بروند، یا با یک تیم یک‌دست مردانه، فعالیت‌های خود را پیش ببرند که این نیز چالش‌های دیگری همراه خواهد داشت.